۱۳۹۰/۸/۱۱

چاپ دوم شاباجی خانم...

همزمانی چاپ دوم «شاباجی خانم» با انتشار اینترنتی «قطار ساعت 10 به لندن» را فقط می‌توانم یک اتفاق خوش یمن بخوانم.
پارسال همین موقع‌ها بود به گمانم یا شاید کمی دیرتر که ناشر گفت چاپ اول شاباجی تمام شده و آماده است تا چاپ دوم را به نمایشگاه کتاب برساند.
خوب البته همه از قصه‌ی گرفتاری‌های چاپ آگاهند. ولی بهرحال امروز جلوی رویم هست. طرح جلدش را عوض کردیم چرا که طرح قبلی باب میل من نبود. ترتیب داستان‌ها را هم. می‌توانم بگویم چاپ اول اصلا ویرایش صحیحی نشده بود که البته اینبار تصحیح شد. خلاصه اینبار بیشتر دوستش می‌دارم.

باز هم خبرهای خوب می‌رسد. می‌دانم. و اینجا خبرتان می‌کنم به زودی...

قسمتی از داستان «موژگ، کشوری زیرپونز نقشه جغرافیا» که پیشتر در روزنامه‌ی اعتماد ملی هم چاپ شده بود را با هم می‌خوانیم:

«...خون توی دست‌هایم می‌دود. مهران مثل همیشه دارد روده درازی می‌کند. کلت را از غلاف ذهنم بیرون می‌آورم و روبه رویش می‌گیرم و خیلی جدی می‌گویم:«خفه شو!» ذره‌ایی هم دستم نمی‌لرزد. لوله‌ی اسلحه درست روی سیبک گلویش که دارد بالا و پایین می‌رود نشانه رفته. دقیق‌تر که نگاه می‌کنم اگر توی حلقش شلیک کنم قسمتی از استخوان‌های گردن،حنجره، شاید ذره‌ای هیپوتالاموسش از هم خواهد پاشید. حتما خون شتک خواهد زد به کتابخانه‌ی پشت سرش به اسناد لانه‌ی جاسوسی و واقعیات توسعه‌نیافتگی. مقداری هم روی آن خرس کوچک کنار کتاب کلیات فلسفه خواهد پاشید«...

شاباجی خانم - انتشارات حوض نقره

هیچ نظری موجود نیست: