میگم:
- منو ببرین استارباکس بابا من قهوه های استارباکسو دوست دارم.
چشم هاشون را گرد می کنن و با یه حالتی همچین مشمئز کننده میگن:
- اون که آمریکاییه.
می گم:
- مک دونالد هم می خوام بخورم . ما برندهای امریکایی نداریم توی ایران.
می گن:
Not a good excuse-
توی ترافیک گیر می کنن و یکی که بوق می زنه یا کجکی میره بلند می گن:
- حتمن ایرونیه
کنار ساحل اگه کسی آشغال روی زمین بندازه یا سیگارشو توی آب بندازه می گن:
- یا عربه یا ترکه
می گم:
- منظره های قشنگی دارین.
می گن:
- اینجا که چیزی نیست. باید فلان جارو ببینی.
می گم:
- می خوام برم خرید.
می گن:
- شاپینگ فقط شاپینگ های آمریکا
می گم:
- این چه آهنگ هایی که شماها گوش می دین.
می گن:
- اینجا سلیقه ی موسیقی اش با اروپا فرق داره.
می خندم و می گم:
- چاییدین اینجارو. دی جی هاتون که اونطوری. رادیوهاتون که اینطوری...مزخرفه.
می پرسن:
- نمی خوای بمونی؟
می گم: نه و حوصله بحث ندارم. می خوام برگردم و به کسی مربوط نیست. کشورم را دوست دارم و این توضیح نداره. احمقانه ترین کار دنیا اینه که بگی چرا کشورتو دوست داری...احمقانه را مطمئن می گم( بی توجه به جهان خاکستری.همچین یه جورایی بگی نگی سیاه و سفید می گم)
گفتن: باید پاتو از ایران بیرون بزاری بعد ببینی میخوای برگردی یا نه اونوقته که معلوم میشه چند مرده حلاجی. پامون را بیرون گذاشتیم چند ماهی هم زندگی کردیم. زن موندیم و برگشتیم.
گفتن: نه! باید برگردی و تفاوت هارو حس کنی اونوقت بگی.
برگشتم و تفاوت ها را حس کردم و خب . که چی؟
گفتن: حالا برو استرالیا رو ببین. سومین کشور چی چی جهان.دومین شهر چی چی جهان...دیدم . میخوام برگردم.
حالا می گن: خب برو دنبال ویزای آمریکات. حالا اونجارو هم ببین.
خنده ام می گیره از این حرف ها. من که می دونم چی میخوام. این بقیه ان که انگار نمی خوان خواسته ی منو قبول کنن. تفریح می کنم با این حرف ها و سوال جواب ها. تفریح می کنم پس هستم. توریستم پس هستم. پول خرج می کنم پس هستم. با پاسپورت ایرانیه جم هوری اس لام ی ویزای همه جای دنیا را دارم پس هستم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر