۱۳۸۹/۱/۱۹

تفریح می کنم . پس هستم


میگم:

- منو ببرین استارباکس بابا من قهوه های استارباکسو دوست دارم.


چشم هاشون را گرد می کنن و با یه حالتی همچین مشمئز کننده میگن:


- اون که آمریکاییه.


می گم:


- مک دونالد هم می خوام بخورم . ما برندهای امریکایی نداریم توی ایران.


می گن:


Not a good excuse-


توی ترافیک گیر می کنن و یکی که بوق می زنه یا کجکی میره بلند می گن:


- حتمن ایرونیه


کنار ساحل اگه کسی آشغال روی زمین بندازه یا سیگارشو توی آب بندازه می گن:


- یا عربه یا ترکه


می گم:


- منظره های قشنگی دارین.


می گن:


- اینجا که چیزی نیست. باید فلان جارو ببینی.


می گم:


- می خوام برم خرید.


می گن:


- شاپینگ فقط شاپینگ های آمریکا


می گم:


- این چه آهنگ هایی که شماها گوش می دین.


می گن:


- اینجا سلیقه ی موسیقی اش با اروپا فرق داره.


می خندم و می گم:


- چاییدین اینجارو. دی جی هاتون که اونطوری. رادیوهاتون که اینطوری...مزخرفه.


می پرسن:


- نمی خوای بمونی؟


می گم: نه و حوصله بحث ندارم. می خوام برگردم و به کسی مربوط نیست. کشورم را دوست دارم و این توضیح نداره. احمقانه ترین کار دنیا اینه که بگی چرا کشورتو دوست داری...احمقانه را مطمئن می گم( بی توجه به جهان خاکستری.همچین یه جورایی بگی نگی سیاه و سفید می گم)


گفتن: باید پاتو از ایران بیرون بزاری بعد ببینی میخوای برگردی یا نه اونوقته که معلوم میشه چند مرده حلاجی. پامون را بیرون گذاشتیم چند ماهی هم زندگی کردیم. زن موندیم و برگشتیم.


گفتن: نه! باید برگردی و تفاوت هارو حس کنی اونوقت بگی.


برگشتم و تفاوت ها را حس کردم و خب . که چی؟


گفتن: حالا برو استرالیا رو ببین. سومین کشور چی چی جهان.دومین شهر چی چی جهان...دیدم . میخوام برگردم.


حالا می گن: خب برو دنبال ویزای آمریکات. حالا اونجارو هم ببین.


خنده ام می گیره از این حرف ها. من که می دونم چی میخوام. این بقیه ان که انگار نمی خوان خواسته ی منو قبول کنن. تفریح می کنم با این حرف ها و سوال جواب ها. تفریح می کنم پس هستم. توریستم پس هستم. پول خرج می کنم پس هستم. با پاسپورت ایرانیه جم هوری اس لام ی ویزای همه جای دنیا را دارم پس هستم.





هیچ نظری موجود نیست: