۱۳۸۹/۹/۷

این قصه برای نخوابیدن است*

«مگر چند بار به دنیا آمده‌ایم
که اینهمه می‌میریم؟
...
بیهوده مشت به شیشه‌های این قطارمی‌کوبی!
بیهوده صدایت را
به آن‌سوی پنجره پرتاب می‌کنی
ما
بازیگران یک فیلم صامتیم.»


*تیتر و اشعار از گروس عبدالملکیان از مجموعه شعر «سطرها در تاریکی جا عوض می‌کنند»

۱ نظر:

رضا فکری گفت...

همین که بازیگریم خودش درد بزرگی است. اگر دادزن میوه فروشی یک فیلم صامت هم نقش‌مان باشد که دیگر تکلیف معلوم است.